سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در فراق گل نرگس
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان: مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. -------------------------------- چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی ! چه اشک ها که در گلورسوب شد نیامدی!

خدایا
آنچه را که در این شب ها برای بهترین ها رقم می زنی به حق مولا علی برای ما هم رقم بزن

امشب رحمت دوست جاریست، مانند رود، نه! مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید. 

 

به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر، یقیناْ ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت!




موضوع مطلب : رمضان, قدر, امام علی

سه شنبه 88 شهریور 17 :: 10:50 عصر

تنها خدا را بخوانیدو تنها از او یاری بجویید...
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست...







 




موضوع مطلب : خدایا, کلبه, مومن, دریاب

پنج شنبه 88 شهریور 5 :: 12:35 صبح

استاد محمد تقی مصباح یزدی:

بیان دلیلی روشن برای اثبات ولایت فقیه که برای همگان قابل فهم باشد مقدمه ای لازم دارد،

نیاز مندی های قانون(تفسیر ـ تطبیق ـ اجرا)

خدای متعال برای اداره ی جامعه احکامی را نازل فرموده که در بسیاری از موارد نیاز به شخصی دارد که آنها را تفسیر و تبیین کند
همان طور که تمام قوانین دنیا چنین اند،گو اینکه تلاش قانون گذاران این بوده که آنان را روشن بیان کنند
 ولی به علت ویژگی ها و نا رسایی های زبان،گاه مقررات نیاز به تفسیر دارند.
افزون بر این برای تطبیق احکام بر مصادیق و موارد آنها نیز ابهاماتی وجود دارد،
یعنی اینکه آیا فلان حادثه خاص،مصداقی از این قانون خاص است،
یا مصداقی از قانون دیگر،این امر مشکل دیگری در راه اجرای قانون است که در دنیا وجود دارد.
پس از تفسیر قانون و تعیین مصداق آن  ،نوبت به اجرا می رسد.
هر قانونی نیاز به  مجری دارد برای اداره ی یک جامعه بر اساس احکام و قوانین خاص
باید فرد یا افرادی باشند که بتوانند این مسئولیت را بر عهده بگیرند.
شایسته ترین مجری احکام اسلام
روشن است بهترین فرد برای اجرای احکام و قوانین اسلام کسی است که
در هر سه مورد ایده ال باشد،یعنی بهترین قانون شناس ، بهترین مفسر و بهترین مجری باشد،که هیچ انگیزه ای برای تخلف نداشته باشد
 و هیچ اشتباهی در و تفسیر و اجرای  قانون برلی او پیش نیاید .در فرهنگ ما چنین خصوصیتی «عصمت  »نام دارد ،
و با وجود معصوم، او بر تمام افراد دیگر به حکم عقل تمام عمور را بر عهده بگیرد ،
چنین فردی باید در راس هرم قدرت باشد و تمامی مدیران باید با نظارت و ولایت او امور را بر عهده گیرند.
برترین مصداق معصوم، رسول اکرم است وبه عقیده ی ما شیعیان پس از پیامبر اکرم امامان معصوم قرار دارند که دارای ویژگی  عصمت اند.
پس تا امامان معصوم  باشند این ایده ال وجود دارد و نوبت به غیر آنان نمی رسد.
اما در زمان غیبت که چنین ایده الی در بین ما نیست و نمی توانیم با او مرتبط باشیم تا از حکومتش بهره مند گردیم باید چه کنیم؟
در این زمینه آیات و روایاتی وجود دارد که تکلیف ما را روشن می کند،
ولی چون ما در صدد بیان دلیل ساده ای هستیم فقط از خرد خوانندگان محترم کمک می گیریم و می پرسیم چه باید کرد؟
بدون تردید اگر ایده ال را معصومان بدانیم ،عقل می گوید :
در عصر غیبت کسی باید در راس هرم قدرت باشد که از هر جهت به امامان نزدیک تر است،
یعنی در دین شناسی ،تقوا،و صلاحیت برای اجرای احکامو قوانین اسلام بهترین باشد.
وقتی که جامعه نمی تواند بدون حکومت باشد و ما دسترسی به امام نداریم،باید به سراغ کسی برویم که کمترین فاصله را با او دارد،
کسی که شناختش از اسلام از دیگران بیشتر و عدالت و تقوایش از همه بالاتر 
و برای اجرای احکام و قوانین اسلام مناسب تر ین فرد باشد ،این صفات در ولی فقیه تجلی می کند .
در امور دیگر نیز روش عموم مردم همین است که ابتدا نزد متخصص می روند
لیکن اگر دسترسی به بهترین ممکن نبود ،به کسانی رجوع میکنند که در تخصص و ویژگی ها به فرد ایده ال نزدیک تر باشد.

ولایت فقیه معنایی جز رجوع به اسلام شناس عادلی که از دیگران به امام معصوم نزدیک تر است ، ندارد.




موضوع مطلب : ولایت فقیه, عصمت, عدالت, قانون, مصباح یزدی

پنج شنبه 88 مرداد 29 :: 8:51 عصر

*خدایا *

تو آنچنانی که من دوست دارم

پس مرا آنچنان بگردان که تو دوست می داری




موضوع مطلب : خدایا, دوست

چهارشنبه 88 مرداد 28 :: 7:45 عصر

 *پرتو عشق*

دلم قرار نمیگیرد از فغان بی تو
سپند وار ز کف داده ام عنان بی تو
از آن زمان که  فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذره ام به تکاپوی جاودان بی تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو امین
جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو
.........................................
مقام معظم رهبری

 

 

 




موضوع مطلب : عشق, جمکران

پنج شنبه 88 مرداد 8 :: 7:4 عصر
*رؤیا*
پلکها را بستم تا که آن شب سفر آغاز کنم؛

پشت پلکم آن شب غوغا بود ، غوغای عجیب و پر از تاریکی، تاریکی محض؛
آسمان است اینجا یا که زمین ! دشت یا دریا ! هیچ جا پیدا نیست ؛
روبرو را دیدم ...  راهی بود، راه ابری و سفید که به دریای سیاهی می رفت؛
راه بارانی بود و چه بارانی بود !!!
قلب افسرده ی من را می شست، از بار گناه .
راه را طی کردم و کمی آنسوتر ،دشتی بود ، آبهایش جاری و درختان عظیم ، سر به هم آورده؛
بلبلان را دیدم در کنار گلها؛
آسمان آبی بود و پر از نور وجود،  نوری سبز که مرا رو به تجلی می برد؛
پیش رفتم، پیش رفتم رو به سرچشمه ی نور و وجود خود را همه سرشار ز عشقش کردم.
غرق در نور شدم و به خود می گفتم ، راه اندک مانده ، راهی نیست تا به آن منبع نور؛
ناگهان در راهم صخره ای پیدا شد ! سخت و عظیم ، راه بر من بسته
چاره اش پرواز است، بال می خواهم ، بال!!!
بال می خواهم تا که پرواز کنم تا به سر چشمه ی نور...
هیچ کس اینجا نیست ؟!
تا به آن سرچشمه...
باز فریاد زدم ، از عمق وجود، هیچ کس اینجا نیست ؟!
...
بی تحرک ماندم ،سرد شدم ؛
آشنا بودند انگار برای چشمم ، پیشتر رفتم و به خاک افتادم،
خاک را بوییدم ،خاک را بوسیدم ،چون به پاشان متبرک شده بود.
سرگشته و حیران بودم و به دنبال کلام ، زبانم می گشت، تا که ابراز کند عاشقیش،
 لیک خموش!!!
گریه کردم و دگر هیچ نگفتم انگار،
 گفتند : سلام !!!
ذوب گشتم زیر آن نور کلام.
چشمهایم دیگر تاب آن نور نداشت.
چشمها را بستم...
چشمها را بستم  و به دنیا باز شد چشم ترم.
عهد کردم که دگر بار ، اگر این سفر آغاز کنم ، اگر این بار دهند اذن ورود،
جان خود را قربان ، کنم از بهر گل یاس و گل نرگس او، تا که روحم سبک و بی پروا،
رو به سر چشمه ی نور، سفر آغاز کند...
.....................................................
منبع: www.bandir.ir



موضوع مطلب :

چهارشنبه 88 مرداد 7 :: 12:7 صبح

تنها ماندی

یوسف ای گمشده در بی سر و سامانی ها
این غزلخوانی ها،معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است تو تنها ماندی
همه جمع اند چه شهری،چه بیابانی ها
چیزی از سوره ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
(پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست)
خوش به حال تئ ونیمه شب زندانی ها
خواب دبدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
(این چه شمعی است که عالم همه پروانه ی اوست)
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها
یوسف گمگشته دنباله ی این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آیداین خبر را برسانید به کنعانی ها




موضوع مطلب : امام زمان, یوسف, تنها

چهارشنبه 88 تیر 24 :: 11:9 صبح
< 1 2 3 4 >
پیوندها
لوگو
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان: مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. 


              --------------------------------
     چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی !

       چه اشک ها که در گلورسوب شد نیامدی!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 21
  • بازدید دیروز: 12
  • کل بازدیدها: 252201
امکانات جانبی



قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید